آيداآيدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

آیدا

شمارش معکوس برای تولد دو سالگی

این روزا مثل برق و باد میگذره و دخترم برای خودش خانمی شده دیگه همه چی رو درک میکنه و با تمام وجودش احساساتش رو بیان میکنه کم کم جمله سازی ها بهتر شدن و جملات شکسته بسته به جملات کامل تبدیل شدن دختر نازم 4 روز به تولدت مونده ،روزی که آمدی و به من روح زندگی دادی روزی که بهترین روز زندگیم بود و با تا آخرین لحظه زندگیم آن روز و حس ناگفتنی اش را به یاد خواهم داشت    دیروز به خاله جون و ثمین و سالار رفتیم باغ بابا جون کلی بهت خوش گذشت اخه چند روزه کمی ناراحتی میکنی و میگی بریم بیرون   و اینم هم عکسای دیروزکه تو باغ ازت گرفتم قربونت برم عروسکم       این دو تا عکس پایینی بغل عیلرضا ما...
24 تير 1391

آیدای 23 ماهه

انگار همین دیروز بود روز تولدت روزی که یه نوزاد لپ قرمزی رو روی یه تخت گردون آوردن و گفتن اینم دخترتون سالم و سلامت و اون لحظه یه حس قشنگ و شیرین اما با یه نگرانی سراغم اومد اون موقع ها علت این دلهره رو نمیدونستم ولی حالا میدونم حالا میدونم که اون موقع یه کتاب نانوشته برام اومده و من باید همیشه سعی کنم که اون رو پر از موفقیت کنم  و ناکامی هاش رو تا میتونم کمرنگ و کمرنگ تر کنم چون تمام اینا به من بستگی داره و من تمام سعی ام را خواهم کرد ...... و تا بوده این بوده   ....... تا امروز که  چیزی نمونده خترکم دو ساله بشه و ما شمارش معکوس رو تا رسیدن به دوسالگیش شروع کرده ایم  و من مادر این دختر شیطون و پر انرژی تمام این ل...
3 تير 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیدا می باشد